معنی ملک الشعرا

فرهنگ عمید

ملک الشعرا

عنوانی برای هریک از شاعران درباری که نسبت به شعرای دیگر بالاترین مقام را داشته است،

حل جدول

ملک الشعرا

لقب محمدتقی بهار


روزنامه مشروطه خواه ملک الشعرا

نوبهار


استاد الشعرا

لقب نظامی گنجوی


شمس الشعرا

لقب سروش اصفهانی


خاتم الشعرا

لقب عبدالرحمن جامی

لغت نامه دهخدا

تاج الشعرا

تاج الشعرا. [جُش ْ ش ُ ع َ] (اِخ) بنا بقول عوفی لقب محمدبن علی سوزنی است. (لباب ج 2 ص 191). رجوع به سوزنی شود.

تاج الشعرا. [ج ُ ش ش ُ ع َ] (اِخ) میرزا نصراﷲ اصفهانی متخلص به شهاب از شعرای دوره ٔ قاجاریه و از زنده کنندگان سبک خراسانی است. در جلد دوم فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپهسالار ص 619 در ترجمه ٔاحوال او آمده است: میرزا نصراﷲ اصفهانی شهاب تخلص، از شعرای نامدار می باشد، بسال 1254 بطهران آمده مورد لطف و عنایت حاج میرزا آقاسی ایروانی صدراعظم وقت گردید و ملقب به تاج الشعرا شد، در زمان ناصرالدینشاه تهنیت ها گفته و انعامها گرفته و مأمور نظم مراثی حضرت سیدالشهدا (ع) گردیده است. هدایت گوید: از شعرای معین کثیر الفضل بدیع النظم این دولت همایون است اشعار بسیار به وزن تقارب وقصاید منظوم نموده که همه در نهایت متانت است و کمال رزانت... رجوع به سبک شناسی بهار ج 3 ص 349 شود).

تاج الشعرا. [جُش ْ ش ُ ع َ] (اِخ) حمید الدین دهستانی. عوفی در لباب الالباب آرد: الاجل حمیدالدین تاج الشعراء دهستانی، حمید که طبعی داشت چون آب و آتش و شعری چون بوستان جنان خوش. از بزرگی شنیدم که از او نقل کرده می گوید:
بزرگوارا آنی که بی عنایت تو
زاهل فضل و هنر کس بنام و نان نرسد
به پیش رای رفیع تو بر زمین کس را
حدیث رفعت خورشید آسمان نرسد
بنزد طبع گهر بار و کف زر بخشت
زمانه را سخن بحر و لاف کان نرسد
بدان خدای که بی حکمت و ارادت او
بدی و نیکی هرگز به انس و جان نرسد
که هیچ دم نزند در هوای تو دل من
کزآن نسیم وفای توام بجان نرسد
نیازمندی خدمت بغایتی برسید
که وهم خلق دواسپه بگرد آن نرسد
بدیگران چو خطاب تو می رسد هر وقت
چرا به من که نیم کم ز دیگران نرسد.
(لباب الالباب چ اوقاف کیپ ج 2 ص 355). رجوع به دهستانی شود.


ملک

ملک. [م َ ل َ](ع اِ) فرشته. ج، ملائکه. املاک.(مهذب الاسماء). فرشته.(ترجمان القرآن)(منتهی الارب)(آنندراج). فرشته. ج، ملائکه. ملائک.(ناظم الاطباء). سروش. فرشته. فریشته. فرسته. روح.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جسم لطیف نورانی که به اشکال گوناگون متشکل می شود.(از تعریفات جرجانی). اجسامی هوائیه و لطیفه و توانا بر تشکل به اشکال مختلفه و در آسمانها مقیم باشند و این قول اکثر مسلمانان است و...(از کشاف اصطلاحات الفنون):
شنیدم که کاوس ازآن بر فلک
همی رفت تا بگذرد از ملک.
فردوسی.
ز تعظیم و جلال و منزل و قصر رفیع تو
ملک دربان فلک چاکر قضا واله قدر حیران.
ناصرخسرو.
دهد همی فلک از خلق تو به طبع نشاط
برد همی ملک از خلق تو به خلد نسیم.
ابوالفرج رونی(دیوان چ چاپکین ص 87).
دولتش را بطبع سازد چرخ
از ملک شیعه از نجوم خدم.
ابوالفرج رونی.
چون زور ملک چرخ درآورد به زه
از چرخ ملک بانگ برآورد که زه.
ابوالفرج رونی(دیوان چ چاپکین ص 144).
ملک ز اوج فلک می دهد به طبع اقرار
که او مهین ملوک زمین تواند بود.
ابوالفرج رونی.
کز فلک هرساعتی گوید ملک
خسرو ابراهیم گیتی دار باد.
مسعودسعد.
تا جهان است ملک سلطان باد
در جهانش به ملک فرمان باد.
مسعودسعد.
در تو هم دیوی است و هم ملکی
هم زمینی به قدر و هم فلکی
ترک دیوی کنی ملک باشی
ز شرف برتر از فلک باشی.
سنائی.
از سیرت و سان رشک ملوک و ملک آمد
حاصل نتوان کرد چنین سیرت و سان را.
انوری.
ای نمودار ارتفاع فلک
ساکنانت مقدسان چو ملک.
انوری(دیوان چ مدرس رضوی ص 669).
بندگی تو خرد از دل و از جان کند
غاشیه ٔ تو ملک از بن دندان برد
چرخ از این روی کرد پشت دوتا تا مگر
قوت خرد زین دهد قوت ملک زآن برد.
جمال الدین عبدالرزاق(دیوان چ وحید دستگردی ص 88).
فلک بهر زمین بوست چو اختر سرنگون افتد
ملک از بهر انگشتت چو گردون اوفتان خیزد.
جمال الدین عبدالرزاق(ایضاً ص 90).
تا که اسرار قدر در تتق پرده ٔ غیب
ز اطلاع بشر و علم ملک مکتوم است
باد جان تو ز تیر حدثان ایمن و هست
که غژاکندتو حفظ ملک قیوم است.
جمال الدین عبدالرزاق(ایضاً ص 65).
بر درگه تو فلک مجاور
در خدمت تو ملک مواظب.
جمال الدین عبدالرزاق(ایضاً ص 50).
دم خاقانی ار ملک شنود
جان به خاقان اکبر اندازد.
خاقانی.
منم که گاه کتابت سواد شعر مرا
فلک سزد که شود دفتر و ملک وراق.
خاقانی.
ور ملک باشم بر آن عیسی نفس
سبحه ٔ پروین نشان خواهم فشاند.
خاقانی.
خاقان اکبر کز فلک بانگ آمدش که الامر لک
در پای او دست ملک روح معلا ریخته.
خاقانی.
از کائنات به ز ملک نیست هیچ کس
او هم اسیر دهشت درگاه کبریاست.
ظهیر فاریابی.
معدن رحم اله آمد ملک
گفت چون ریزم به ریش او نمک.
مولوی.
ز فر شاه شمس الدین شده تبریز صد چون چین
ملک نیز آمد از رضوان سلام آورد مستان را.
مولوی.
این بشر هم ز امتحان قسمت شدند
آدمی شکلند و سه امت شدند
یک گره مستغرق مطلق شده
همچو عیسی با ملک ملحق شده.
مولوی.
گر نبودی امیدِ راحت و رنج
پای درویش بر فلک بودی
ور وزیر از خدا بترسیدی
همچنان کز ملک، ملک بودی.
سعدی(گلستان چ یوسفی ص 80).
من در اندیشه که بت یا مه نو یا ملک است
یا پری پیکر مه روی ملک سیما بود.
سعدی.
خلف دیده ٔ سلغر شرف دولت و ملک
ملک آیت رحمت ملک ملک گشای.
سعدی(کلیات چ مصفا ص 734).
طبع تو گلدسته ٔ باغ فلک
رای تو آیینه ٔ روی ملک.
خواجوی کرمانی(روضهالانوار چ کوهی کرمانی ص 9).
فوج ملک بیدق خیل تو شاه
اوج فلک مطلعمهر تو ماه.
خواجوی کرمانی(ایضاً ص 10).
لطف ملک ز سگ صفتان آرزو مبر
کاندر نهادگرگ شبانی میش نیست.
ابن یمین.
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم.
حافظ.
روحی دید در بدن مصور و ملکی یافت در صورت بشر.(حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 8).
- چار ملک، چهار ملک مقرب. جبرئیل، میکائیل، اسرافیل، عزرائیل:
چارملک در دو صبح داعی بخت تواند
باد به آیین خضر دعوتشان مستجاب.
خاقانی.
چار ملک بلبل بستان تو
هفت فلک صحن شبستان تو.
خواجوی کرمانی(روضه الانوار چ کوهی کرمانی ص 7).
- ملک نقاله، فرشته ای که تن مردگان را از مدفن خود به جای دیگر نقل می کند.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ذیل نقاله شود.
|| آب را مَلَک گویند. یقال: الماء ملک امر؛ زیرا چون آب با کسی باشد مالک حکم خود خواهد بود و بدان امر وی قائم وبرپا می باشد.(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد)(از منتهی الارب).

ملک. [م َ ل ِ](اِخ) نامی از نامهای صفات الهی. خدای تعالی. خدای متعال. ملک العرش.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
وز تو بپذیراد ملک هرچه بدادی
وز کید جهان حافظ تو باد جهاندار.
منوچهری.
ز جاه صاحب عادل ملک بگرداناد
گزند چشم بد و طعن حاسد وعاذل.
سوزنی.
خار آفرید و نار ملک تا حسود تو
دوزد به خار دیده و سوزد به نار دل.
سوزنی.
به زهد سلمان اندر رسان مرا ملکا
چو یافتم ز پدر کز نژاد سلمانم.
سوزنی.

واژه پیشنهادی

ترکی به فارسی

ملک

فرشته، ملک

تعبیر خواب

سورةُ الشعرا

اگر دید که سوره شعراء می خواند، دلیل که در پناه حق تعالی بود و از گناه و دروغ پاک شود و در راه دین مجتهد گردد. - محمد بن سیرین

فرهنگ معین

ملک

(مَ لِ) [ع.] (اِ.) پادشاه، صاحب ملک. ج. ملوک.

معادل ابجد

ملک الشعرا

692

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری